۱۳۸۸ مرداد ۲۰, سه‌شنبه

وقتی گریه‌ام می‌گیره، هنوز امیدوار می‌شم جون دارم

چند سکانس معروف در سینمای ایران هست که دیگر تکرار شدنی نیستند. به عنوان مثال: معروف‌ترین و پخته‌ترین سکانس عرق‌خوری مربوط به فیلم (گوزنها) ساخته‌ی (مسعود کیمیایی) است و دیالوگی که در آن بیان می‌شود. از این دست سکانس‌ها زیاد است و از سخن اصلی دور می‌افتم.

این یک نوشته‌ی کاملاً شخصی‌ است و قبلاً گفته بودم که این‌جا را حیاط خلوت خود می‌دانم. چند روز پیش مشغول صحبت با یکی از دوستانم بودم. گفتم: فلانی، من چند روز دیگه وارد سی سالگی‌ام می‌شوم. شقیقه‌هایم سفید شده‌اند. از موهای سفید ریشم که چیزی نمی‌گویم. خودت هم می‌دانی بیش‌تر از سنم سختی کشیدم و از روزگار کم سیلی نخوردم. اما هنوز با این‌که می‌گویند: مرد که گریه نمی‌کنه(این سخن را جزو مهملات‌ترین سخنان جهان می‌دانم) وقتی یک فیلم می‌بینم، یک کتاب می‌خوانم، یک موسیقی می‌شنوم، صحبت‌های شخصی را می‌شنوم که بر دلم می‌نشیند، شعری را می‌خوانم که بر جانم می‌نشیند و یا وقتی یک نفر می‌نشیند و من را لایق درد و دل کردن می‌داند و هنگام درد و دل گریه می‌کند، من هم با او گریه می‌کنم و همین‌طور در مواقع پیشین که نام بردم و بر جانم می‌نشینند.

وقتی گریه می‌کنم حقیقتاً احساس می‌کنم هنوز زنده‌ام. هنوز انسانم. هنوز قلب دارم و هنوز به رنگ بقیه در نیامدم. هنوز خودمم. خودی که دوستش دارم.

یک روایت است که بسیار دوستش دارم. از امام جعفر صادق(ع) می‌پرسند: " مولا، آخرین موهبتی که خداوند از بنده‌اش می‌گیرد چیست؟ "

ببینید این خیلی سئوال عمیق و مهمی است. بعد کلمه‌ی "موهبت" که مترادف انگلیسی‌اش می‌شود Godsend. یعنی چیزی که الهی‌ست و از طرف خدا به بنده هدیه داده شده است.

امام جعفر صادق(ع) در پاسخ چنین می‌فرمایند: " آخرین موهبتی که خداوند از بنده‌اش می‌گیرد، گریه کردن است. وقتی بنده‌ای به جایی برسد که دیگر نتواند گریه کند به نقطه‌ی آخر رسیده است ".

.

۱ نظر:

علی توکلی گفت...

آسمون ابریه اما دیگه بارون نمیاد
صدای گریه بارون توی ناودون نمیاد

نمیاد،نمیاد،نمیاد.....

"وقتی گریه‌ام می‌گیره، هنوز امیدوار می‌شم جون دارم" تخصص اصلی تو اینه که از زیر گرد و خاک سالیان یه چیزهایی پیدا میکنی،یه جمله هایی،یه تک مضرابهایی، .... که خود خود جنسه!!!
خدا حفظت کنه