دو شب پيش با يكي از دوستانم صحبت ميكردم كه خيلي دوستش دارم. مدتي بود صداش رو نشنيده بودم و دلم براش تنگ شده بود. ميدونستم حالش خوش نيست. وقتي صداي زنگ موبايلم بلند شد و گوشي را برداشتم اولين حرفي كه بهش زدم اين بود: الهي دردهات به جون من بيفته! باور كنيد همهي احساسم همون جملهاي بود كه گفتم. اون هم گفت: اين چه حرفيه؟ حالت خوبه و صحبتمون ادامه پيدا كرد.
يه چيزي ميگم نخنديد. خنديديد هم مهم نيست. چون واقعيته. از فردا صبحش افتادم خونه تمام بدنم درد ميكنه. مثل اين آدماي عملي كه دارند ترك ميكنن.
اي كاش خدا بقيهي دعاهاي من رو هم به اين زودي استجابت ميكرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر