۱۳۸۷ خرداد ۲, پنجشنبه

رییس نظمیه، آخه این چه وضعیه!؟

آقايون، خانم‌ها، بنده يك سوال جدي از حضورتان دارم و شما هم لطفاً جدي بگيريد. اين سوال مدت‌هاست در ذهن من است و نتوانستم جواب درست و حسابي برايش پيدا كنم. گفتم بيايم اينجا با شما مطرح كنم و از آنجايي كه ما ايراني‌ها در هر رشته‌اي فوق تخصص داريم، حالا فرقي نمي‌كند چه رشته‌اي، پاي صحبت فيزيك كه مي‌شود همه‌مان نيوتن مي‌شويم، پاي روان‌پزشكي كه به ميان مي‌آيد يونگ و فرويد قاعدتاً مي‌بايد در مقابلمان لنگ بياندازند و الي آخر. البته تصميم دارم سوالم را در دو پست مجزا بنويسم. اما به هر حال مطلب اول:

براي من سوال است كه در جامعه‌اي كه در آن زندگي مي‌كنيم، به صورت مشخص جامعه فعلي ما ايرانيان، وقتي خميردندان مي‌خري روي جعبه‌اش شعار اخلاقي نوشته. روي بليط اتوبوس شعار اخلاقي نوشته، توي ايستگاه اتوبوي نشستي روي ديوارش شعار اخلاقي نوشته. داخل تاكسي مي‌نشيني يك برچسب به اندازه يك صفحه A4 به شيشه راننده چسبيده شده و ذكرهاي هفته رویش نوشته شده، به اضافه‌ي يك شعار اخلاقي. كاندوم مي‌خري، بازش مي‌كني درونش يك شعار اخلاقي نوشته شده. نوار بهداشتي مي‌خري روي بسته‌اش يك شعار اخلاقي نوشته شده. شيشه شور مي‌خري روي بسته بندي‌اش يك شعار اخلاقي نوشته شده. شكلات كاكائو مي‌خري روي بسته اش يك شعار اخلاقي نوشته شده. قبض آب ، برق، گاز، تلفن مي‌آيد روي هر كدامش يك شعار اخلاقي نوشته شده. مي‌روي داروي نظافت مي‌خري و يا كرم موبر يا هر كوفتي از اين دست، بازش مي‌كني مي‌بيني باز هم توش يك شعار اخلاقي نوشته شده. مي‌روي پول از عابر بانك برداري روي مونيتور و قبض رسيد يك شعار اخلاقي نوشته شده است. توي اتوبان رانندگي مي‌كني روي این تابلوهای LEDاعلانات يك شعار اخلاقي نوشته شده. زير پل‌هاي معروف مثل پل گيشا و مدرس و... كه مي‌خواهي بگذري روي هر ستون كلي آيه و حديث اخلاقي نوشته شده. داخل توالت عمومي مي‌روي روي در و ديوارش شعار اخلاقي نوشته شده. از بغل يك سازمان مي‌گذري روي تك تك ديوارهايش يك شعار و حديث اخلاقي نوشته شده. از کنار بيمارستان قلب مي‌گذري روي ديوارهايش شعار اخلاقي نوشته شده. درباره‌ي راديو و تلويزيون صحبت نمي‌كنم كه مثنوي هفتاد من مي‌شود. اگر بخواهم از اين فهرست بنويسم حقيقتاً چند صفحه خواهد شد. شما هم مي‌توانيد در ذهنتان اضافه كنيد. اصلاً اپيدمي شده. همه ما توي مكالماتمان سعي مي‌كنيم يك گاف از همصحبتمان بگيريم تا بتوانيم خودي نشان بدهيم و از اين قافله عقب نمانيم و يك شعار اخلافي عالي تحويلش بدهيم! البته اين قافله كجا و آن قافله‌ي عمر كه عجب مي‌گذرد كجا؟

و اما سووال: در جامعه‌اي كه اينقدر از اخلاق دم زده مي‌شود و هزينه مي‌شود، چرا چيزي به نام اخلاق آن هم در پايين‌ترين سطحش وجود ندارد؟ چرا همه مي‌خواهند ترتيب همديگر را بدهند؟ حالا هر كس به نوعي كه بتواند و در توانش باشد.

آيا مردم جامعه ما واقعاً نياز به اين همه شعار اخلاقي دارند؟ و اگر واقعاً نياز داشته‌اند قاعدتاً با اين حجم عظيم تبليغات اخلاقي مي‌بايست همه پارسا و پرهيزگار و زاهد مي‌شدند ديگر. غير از اين است؟ پس چرا همه به خون و جان و مال و ناموس همديگر تشنه‌اند؟ گیر کار کجاست؟

هیچ نظری موجود نیست: