حسن كچل: چي شد كه تو ديو شدي؟
ديو: من اولش گرگ بودم.
حسن كچل: چي شد كه تو گرگ شدي؟
ديو: من اولش ميش بودم.
حسن كچل: پس چرا ميش نموندي؟
ديو: گرگ ميشا رو با شاخاش، سوراخ سوراخشون ميكرد. لقمهي خامشون ميكرد. پوستين ِگرگ مرده رو پوشيدم رو پوست ميشا.
حسن كچل: كه گرگا شاخت نزن؟
ديو: كه گرگا شاخم نزنن
حسن كچل: بعد چي چي شد؟
ديو: شاخ ميزدم به ميشا.
حسن كچل: چرا چرا؟
ديو: من نبودم دستم بود. تقصير آستينم بود.
حسن كچل: چرا آستينو نكندي؟
ديو: آستين ديگه دستم شد.
حسن كچل: چرا دستـتـو نكندي؟
ديو: دستم ديگه تـنـم شد.
حسن كچل: چرا تـنـتـو نكندي؟
ديو: تـنم مال سـَرم شد.
حسن كچل: چرا سرتو نكندي؟
ديو: چرا سـَرَمو نكندم؟ سـَر چيچيه كله كدو؟ كلهي تو، تويي ديگه. كلهي من، منم ديگه. سـَر نميذاشت. مَن نميذاشت. ســَر نميذاشت. مـن نميذاشت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر