همانطور كه در بخش اول سلسله مقالههايي كه با نام رَستم از اين بيت و غزل ذكر كردم، تاريخ نوشتاري آن مربوط به ارديبهشت 81 ميشود. بيشتر نوشتار بر اساس حافظهام بود و اگر نامي در اين بين از قلم افتاد دو حالت دارد، يا در خاطرم نبود و يا نيازي به نام بردن نميديدم و نميبينم؛ چرا كه بسياري از نويسندگان هستند كه بود و نبود كتابشان تأثيري در غناي ادبيات داستاني ايران نداشته و ندارد.
به هر حال، بررسي اجمالي كه در اين نوشتارها ملاحظه فرموديد تا پايان سال 1379 را در بر ميگيرد و تا حالا كه كسي سوالي در اين وبلگ نپرسيده و و اكنون نيز نه تمركز خاطر و نه فرصت آن را دارم كه در پايان اين سلسله مقالات، خلاصه و نتيجهگيري كنم، چرا كه آنچه را كه خوانديد را هنوز قبول دارم و صحيح ميدانم اما براي تحليل و نتيجهگيري نياز به بازبيني و به احتمال زياد بازنويسي ميبينم. با گردآوري سوالهاي شما و فراغت خاطري كه دست دهد، در آيندهاي نزديك اين كار را خواهم كرد.
به هر حال، بررسي اجمالي كه در اين نوشتارها ملاحظه فرموديد تا پايان سال 1379 را در بر ميگيرد و تا حالا كه كسي سوالي در اين وبلگ نپرسيده و و اكنون نيز نه تمركز خاطر و نه فرصت آن را دارم كه در پايان اين سلسله مقالات، خلاصه و نتيجهگيري كنم، چرا كه آنچه را كه خوانديد را هنوز قبول دارم و صحيح ميدانم اما براي تحليل و نتيجهگيري نياز به بازبيني و به احتمال زياد بازنويسي ميبينم. با گردآوري سوالهاي شما و فراغت خاطري كه دست دهد، در آيندهاي نزديك اين كار را خواهم كرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر